یک عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت: کشورهای عراق و سوریه با مشکلات زیست محیطی و بحران آب درگیرند و ایران نیز از گرد وغبار رنج میبرد. اما ترکیه این مشکلات را ندارد در نتیجه دیپلماسی را با مشکل همراه ساخته است. با این حال تنها راه ممکن انجام کارهای دقیق علمی برای شناخت پدیده و استفاده از بسترهای بین المللی برای حل این موضوع است.
به گزارش روابط عمومی موسسه تحقیقات علوم دامی کشور به نقل از ایلنا، علی درویشی بلورانی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، دارای دکتری تلفیق دادههای ماهوارهای از دانشگاه گوتینگن آلمان که دستکم در چهار پروژه منطقهای در حوضه آبریز دجله و فرات همکاریهای بینالمللی داشته و مدتی نیز مشاور سازمان حفاظت محیط زیست بوده است، ریشه اصلی گرد و غبار را در حوضه دجله و فرات میداند.
او براساس بررسیهای علمی صورت گرفته در پهنههای آبی دجله و فرات معتقد است افزایش جمعیت، سدسازیهای بیرویه و افزایش دما در منطقه خاورمیانه موجب تشدید گرد و غبار شده است.
درویشی در گفتوگو با ایلنا با تأکید بر مدیریت یکپارچه در حوضه دجله و فرات معتقد است: برای آوردن ترکیه پای میز مذاکره و بررسی تأثیر ساخت سدهای این کشور بر سرشاخه های دجله و فرات در تشدید گرد وغبار و کم آبی در منطقه و تعیین حقابههای مرزی، کشورهای ایران، عراق و سوریه باید متحد شده و با تشکیل یک کمیته حقیقت یاب علمی، غیر سیاسی و بیطرف در نهادهای بین المللی، این قضیه را مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار دهند و راهکارها ارائه شود.
متن کامل مصاحبه به این شرح است:
– پدیده گرد و غبار زندگی را برای مردم برخی از شهرهای مرزی، طاقتفرسا و آنان را مجبور به مهاجرت کرده است، چرا وضعیت اینگونه شده است؟
در پاسخ به پرسش شما باید به سه عامل مهم و تاثیرگذار اشاره کنم. نخست این که در پایین دست حوضه آبریز دجله و فرات یعنی تقریبا از موصل در عراق به پایین، نزدیک به ۱۰ پهنه آبی وجود دارد که تعدادی از این پهنههای آبی، طبیعی و برخی مصنوعی و بشر ساخت هستند از جمله دریاچه های ثرثار، حبانیه و رزازه. دولت عراق از حدود ۶۰ سال پیش با اهدافی همچون کشاورزی و شرب در برخی مناطق، آب را نگه داشته و دریاچه ایجاد کرده است. اما به سه دلیل عمده که عبارتند از افزایش جمعیت، سدسازی و افزایش یک تا دو درجهای دما در کل خاورمیانه و دگرگونیهای آب و هوایی، کاهش محسوسی درمیزان آب رودخانه های دجله و فرات اتفاق افتاده است. این عوامل در واقع ریشه های اصلی ایجاد گرد و غبار در حوضه آبریز دجله و فرات در کل منطقه و از جمله ایران هستند.
– اشاره شما به سدسازیها در کدام کشورها است؟
در حوضه دجله و فرات کشورهای ترکیه، عراق، و سوریه به ترتیب بیشترین تعداد سدسازی ها را انجام داده اند. ایران هم ممکن است در داخل کشور سدسازی های غیر اصولی انجام داده باشد، اما در حوضه دجله و فرات صرفا به صورت محدود برنامههایی برای تغییر مسیر برخی از رودخانه ها و دستکاری در طبیعت را دارد که نمی تواند نقشی در ایجاد گرد وغبار داشته باشد.
– نقش افزایش جمعیت را در ایجاد و تشدید گرد و غبار چگونه تحلیل می کنید؟
بخشی از اهداف ساخت سدها مربوط به افزایش جمعیت منطقه، تولید غذا و سیر کردن مردمی است که طی چهار دهه اخیر به طور غیر اصولی به جمعیت منطقه اضافه شده اند. در واقع مقصرهای اصلی در تشدید پدیده گرد و غبار را می توان به ترتیب افزایش جمعیت، سدسازی، کشاورزی توسعه نیافته و سپس دگرگونی آب و هوایی و افزایش دما دانست. به عنوان یکی از اصول اولیه مدیریت حوضه ای و سرزمینی این را می دانم که هر سرزمینی یک ظرفیت انسانی، جانوری و گیاهی دارد و وقتی شرایطی فراتر از ظرفیت موجود به آن سرزمین و محیط تحمیل شود، مشکلاتی بروز می کند که گردوغبار یکی از بارزترین آنها است. برای مثال توسعه علوم پزشکی طی قرن اخیر رخ داده است و این پیشرفت کمتر برای افزایش کیفی سلامت جمعیت بوده و متاسفانه بیشتر منجر به به کارگیری علم پزشکی و داروها برای افزایش کمی جمعیت بوده است. افزایش جمعیت ناشی از پیشرفت علم پزشکی منتج به ایجاد یکی از مشکلات کشورهای جهان سوم شده است که منطقه خاورمیانه هم از این امر مستثنی نیست. بنابراین افزایش جمعیت باری فراتر از توان اکوسیستمی حوضه دجله و فرات بر آن تحمیل کرده است. می توان نتیجه گرفت که منطقه خاورمیانه با وضعیت موجود منابع آبی، ظرفیت این افزایش جمعیت را ندارد و افزایش دما، افزایش تبخیر و تعرق نیز در منطقه خاورمیانه موجب تشدید این شرایط بحرانی شده است.
– اجازه دهید برگردیم به کانونهای مهم گرد و غبار در حوضه دجله و فرات؛ چه اتفاقی در این کانون ها افتاده است؟
در حوضه فرات در سال ۱۹۱۴ نخستین دریاچه مصنوعی به نام رزازه در عراق احداث شد و این دریاچه اکنون رو به خشک شدن است. در سال ۱۹۴۸ نیز دریاچه حبانیه و در سال ۱۹۵۶ دریاچه ثرثار در عراق باز هم برای بهره برداری در کشاورزی و شرب و سایر فعالیت های انسانی ایجاد شده اند و امروزه حاشیه و بستر خشکیده این دریاچه از مهمترین کانون های گرد و غبار در منطقه هستند. از سوی دیگر در ترکیه ، سوریه و عراق نیز چندین سد احداث شده است که به وخامت بیشتر اوضاع منتج شده است. می توان گفت از سال ۱۹۵۹ تا ۲۰۲۲ در این منطقه بدون حساب و کتاب سدسازی شده و تلاش شده تا کنترل آب های سطحی صورت گیرد. این در واقع عمل غیرمسئولانه ای است که هر کشوری هر چقدر توانسته سد ساخته تا بتواند آب حوضه دجله و فرات را به نفع خود ذخیره کند. در این میان ترکیه به دلیل ناامنی ها و بروز جنگ در عراق و سوریه و تا حدی در دوران جنگ ایران و عراق، از این شرایط نهایت استفاده را برده و بر سرشاخه های رودهای دجله و فرات سدسازی کرده است. البته نقش و میزان نقش سدسازی در ایجاد گردوغبار نیازمند مطالعات دقیق علمی است که تا به امروز بسیار محدود انجام گرفته است.
– این گفته که حدود ۷۰ درصد گرد و غبار در ایران منشا خارجی دارد، آیا قابل اتکا است؟
این اعداد مبنای علمی ندارد و بیشتر بر اساس حدس و گمان و شمارش غیرسیستماتیک تعداد رخدادهای گردوغبار هستند. نیاز است با روش و داده علمی این موضوع مورد پژوهش قرار گیرد. البته در دانشگاه تهران مشغول انجام پروژه ای برای این منظور هستیم ولی هنوز نمی توان عدد قطعی اعلام کرد.
– به طور قطع ابزارهایی برای سنجش و رصد ماهانه و فصلی تصاویر ماهوارهای گرد و غبار در اختیار است، ضمن آن که خودتان هم ریشههای اصلی رخدادهای گرد و غبار را در حوضه دجله و فرات جستجو کردهاید.
بله. من بر اساس دادهها و تحقیقات تیم دانشگاه تهران صحبت می کنم. تیم تحقیقاتی گردوغبار دانشگاه تهران در چندین پروژه تحقیقاتی در زمینه سدسازی ها و پهنه های آبی در منطقه خاورمیانه همکاری داریم. از این رو ارزیابی هایم بر پایه متدهای علمی است. از جمله این پروژه ها که انجام داده ایم، بررسی تغییرات پهنه های آبی از سال ۱۹۱۴ تا ۲۰۲۱ در کل حوضه دجله و فرات با روش های علمی و غیر جانبدارانه درحال بررسی است. به عنوان نهاد دانشگاهی برای ما فرقی نمی کند که نتیجه این تحقیق مربوط به کشورعراق می شود، ایران یا ترکیه و یا سوریه، به عبارتی ما کل حوضه را به عنوان یک واحد بررسی می کنیم و توجه چندانی به مرزهای سیاسی نداریم.
– به طور خلاصه نتیجه این تحقیقات، وضعیت آبی منطقه را چگونه نشان می دهد؟
در این مطالعات ما حوضه را از نظر منابع آب به سه بخش تقسیم کرده ایم. بخش شمالی (سدها)، بخش میانی (دریاچه ها)، بخش جنوبی (تالاب ها). بررسی های اولیه حاکی از آن است که قسمت شمال حوضه رودخانه های دجله و فرات یعنی سرشاخه های آنها در کوه های ترکیه تا بالای دریاچه ثرثار یعنی ناحیه ای که در آن سدسازی صورت گرفته، پهنه های دایمی طی یک قرن اخیر و به خصوص در ۵۰ سال گذشته ۴۰ درصد افزایش آب داشته است. این درحالی است که در منطقه میانی حوضه دریاچه ها ۴۲ درصد پهنه های آبی کاهش یافته اند. در ناحیه جنوبی تالاب ها نیز ۳۶ درصد کاهش آب را طی چند دهه اخیر شاهد هستیم. این پهنه های آبی شامل آب پشت سدها، آب رودخانه ها و هر چه را که بتوان نام آن را پهنه آبی در سطح زمین نامید، می شود. باید گفت ۴۰ درصد افزایش پهنه های آبی در شمال حوضه دجله و فرات موجب شده در اراضی پایین دست، ۳۵ درصد کاهش پهنه های آبی داشته باشیم. در نتیجه، کاهش منابع آبی منجر به ایجاد کانون های گرد و غبار در منطقه شده و افزایش دما و جمعیت نیز آن را تشدید کرده است.
– جمعآوری آب در پشت سدها در این کشورها میتواند به معنای پرداخت نکردن بخشی از حقابه های محیط زیست و حقابههای مرزی باشد؟
در این باره باید بگویم اگر حقابههای محیط زیست رعایت می شد، وضع به اینجا نمیرسید. در صورتی که بتوانیم منابع مالی را تامین کنیم روی این موضوع پژوهش نیز انجام خواهیم داد.
– با وضعیت کنونی، برای پرداخت حقابه های مرزی و زیستی کشورها باید چه کار کرد؟
اگر بخواهم نظرم را نه به عنوان یک کارشناس آب، بلکه به عنوان یک متخصص گردوغبار که ۱۰ سال در حوضه دجله و فرات کار کرده است بیان کنم، باید گفت با توجه به ضعف حکومت های مرکزی عراق، سوریه به دلیل جنگ و همچنین ایران به علت تحریم ها، این سه کشور نسبت به ترکیه در موضع قدرتمندی نیستند تا بتوانند در مورد ترکیه اقدام خشونت باری برای دریافت آب انجام دهند و بتوانند حقابه های زیست محیطی اراضی پایین دست دجله و فرات را از این کشور بگیرند. بنابراین ایران، عراق و سوریه می توانند یک کمیته بین المللی حقیقت یاب علمی، غیر سیاسی و بی طرف تشکیل و در بسترهای حقوق بین الملل و کنوانسیون های بین المللی این قضیه را پی گیری و بررسی کنند و راهکارها ارایه شود. چنانچه ایران، عراق و سوریه در درجه نخست بپذیرند که سیاست های مهار آب های سطحی در داخل کشورهای خودشان هم آثار مخرب در ایجاد خشکی و تخریب پوشش گیاهی و در نهایت ایجاد و تشدید کانون های گرد و غبار شده است و به خصوص عراق بپذیرد که ساخت دریاچه های مصنوعی بسیار مخرب بوده و باعث ایجاد گردوغبار در منطقه شده است و سوریه هم بپذیرد که سد سازی منطقه را بیچاره کرده است، آنگاه آنها می توانند به روش های علمی و همه پسند روی آورند و یک کمیته حقیقت یاب علمی، غیر سیاسی و بی طرف تشکیل و ضمن تولید اطلاعات دقیق علمی به طور همزمان در نهادها و بسترهای بین المللی این قضیه را پیگیری کرده است، در این صورت با مستندات علمی شاید بتوان ترکیه را پای میز مذاکره آورد. لازم به ذکر است که کشورهای عراق و سوریه با مشکلات زیست محیطی و بحران آب درگیرند و ایران نیز از گرد وغبار رنج می برد. اما ترکیه این مشکلات را ندارد در نتیجه دیپلماسی را با مشکل همراه ساخته است. با این حال تنها راه ممکن انجام کارهای دقیق علمی برای شناخت پدیده و استفاده از بسترهای بین المللی برای حل این موضوع است.
– یعنی هم اکنون مستندات علمی به اندازه کافی موجود نیست؟
در حال حاضر در هیچ یک از کشورهای ایران، عراق و سوریه به جز تحقیقات محدودی که در دانشگاههای منطقه و از جمله دانشگاه تهران انجام شده است، مستنداتی مبنی بر داده های محکمه پسند که بتوانیم بر اساس آن حرف بزنیم، بسیار محدود و انگشت شمار است. مستنداتی که نشان دهد سدسازی ها به چه میزان بر حوضه های آبریز دجله و فرات و تشدید گرد و غبار تاثیر داشته است و تاثیر خواهد گذاشت و این که مقدار و حجم حقابه ها و حقوق کشورهای پایین دست دجله و فرات چقدر است. این موارد باید به صورت علمی و غیرجانبدارانه در یک بستر سازنده علمی بررسی شوند تا بتوانند مبنای کارهای سیاسی قرار گیرند. به نظرم آنچه در شرایط کنونی بیان می شود بیشتر بر حسب حدس و گمان است.
– آیا سایر کشورهای دنیا تاکنون تحقیقاتی در حوضه آبریز دجله و فرات انجام دادهاند؟
ایتالیاییها دو سه کار تحقیقاتی در این حوضه انجام داده اند، اما آنها در این تحقیقات به دنبال شناخت منطقه بودند نه حل مشکلات. یک پروژه هم آمریکایی ها انجام دادند که باز هم آنها به دنبال شناخت کل حوضه بودند. سوئد و آلمان نیز مطالعه ای را برای کل حوضه و بر روی پروژه گاپ (بزرگترین و پرهزینه ترین پروژه سدسازی ترکیه بر سرشاخه های دجله و فرات) انجام داده اند و وقتی دیدند آینده خطرناکی برای خاورمیانه رقم می زند، حضور خود را در این زمینه کمرنگ کردند.
– اگر روند کنونی ادامه پیداکند، باید منتظر چه پیامدهایی باشیم؟
افزایش دما، خشکسالی و رخدادهای مکرر گرد و غبار را در ایران و منطقه خواهیم داشت.
– چقدر فرصت برای مهار و مدیریت گرد و غبار داریم؟
در این باره هم نمی توانم نظر دقیقی بدهم. صرفا می شود حدسیاتی طرح کرد. این موضوع نیازمند مطالعه و پژوهش جدی است. ولی می توانم از تجربیات شمال شرق چین و مغولستان بگویم که با همکاری چهارجانه بین چین، مغولستان، کره جنوبی و ژاپن توانستند حدود ۲۰-۴۰ درصد از گردوغبارهای منطقه ای شمال شرق آسیا را در یک بازه ۳۰ ساله از ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۲ کاهش دهند. تجربه دیگر طوفان های گردوغبار امریکا است که از ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ تونستند با مدیریت سرزمین حدود ۵۰ تا ۷۰ درصد گردوغبارهای داخلی آمریکا را کم کنند. طبیعتا حوضه دجله و فرات هم از این قاعده مستثنی نیست و نیاز به زمان و تخصیص منابع و مطالعات دقیق دارد.
– اشاره کردید که ایران، عراق، سوریه و ترکیه برای حل مشکل منطقه ای گرد و غبار باید بر اساس روش های علمی مطالعه و با مستندات علمی مذاکره کنند. فکر می کنید آیا اراده ای برای همکاری مشترک در این زمینه در سطح منطقه خاورمیانه وجود دارد؟
با توجه به شناختی که از چند فرد پژوهشگر و دانشگاهی در کویت، سوریه، عراق و ترکیه دارم، به نظرم می شود کارهای علمی و غیرجانبدارانه مشترکی انجام داد. آنها هم افراد دانشگاهی هستند که کسی حرف شان را نمی شنود. تصورم این است که اگر بستری ایجاد شود و حمایتی صورت گیرد، متخصصان این حوزه در دانشگاه ها می توانند یک کنسرسیوم علمی تشکیل دهند و پژوهشگران را از چهار کشور منطقه دور هم جمع کنند و جدا از بحث های سیاسی، تمام ابعاد مربوط به گرد و غبار را بررسی و مطالعه کنند. اما این که در این کشورها با نتایج این تحقیقات چه می کنند و چه اقداتی انجام می دهند بر عهده تصمیم گیران و سیاستمداران است.
– اجازه دهید روی این موضوع کمی عمیق شویم. فرض میکنیم تحقیقات و ارزیابیهای علمی در زمینه علل تشدید گرد و غبار انجام و راهکارها ارائه شد. فکر می کنید آیا با توجه به جنگ و تنشهای داخلی در برخی از کشورهای منطقه ، اساسا راهکارها در چنین بستری قابل اجرا و پایداری هستند؟
ببینید اکنون روسیه و اوکراین هم درگیر جنگ هستند، اما همزمان مذاکره هم می کنند. وضعیت منطقه ما از این که بدتر نیست. چیزی که در این میان مهم است علمی بودن تحقیقات در زمینه عوامل ایجاد و تشدیدکننده گرد وغبار، نتایج و راهکارهای آن و اقدامات مورد نیاز است. مشکل اصلی این کشورها این است که وقتی پای مذاکره می نشینند، مستندات علمی ندارند و اگر هم دارند جانبدارانه و غیر علمی و به منظور توجیه کارهای خودشان تهیه شده است. جالب است بدانید تجربیاتی دارم از کسانی که در عراق هستند و ایران و ترکیه را به یک میزان مقصر گردوغبار می دانند در صورتی که سهم این دو در این قضیه مطلقا یکسان نیست. چرا اینچنین است؟ چون مستند سازی و کشف حقیقت به روش علمی صورت نگرفته و بیشتر جنبه تبلیغاتی و احساسی دارد.
– فکر میکنید ایران میتواند از طریق دیپلماسی، یک ائتلاف منطقهای را برای حل مشکل گرد و غبار شکل دهد؟
بله. در صورتی که ایران بتواند بر پایه مستندات علمی مورد تایید هر چهار کشور حوضه دجله و فرات، اقدام و مذاکره کند. برای مستندات این کار نخست باید آورد سالانه آب در حوضه دجله و فرات با داده هایی که مورد توافق همه است، مانند داده های ماهوارهای و کارهای میدانی، محاسبه و اندازه گیری شود. دوم حقابه های کل حوضه دجله و فرات و مصارف آب برای جمعیت و کشاورزی و محیط زیست برای هر سال برآورد و به روز شود، زیرا بر اثر خشکسالی و تر سالی مقدار و حجم حقابه ها میتواند متفاوت باشد. بگذارید مثالی بزنم، یکی از مشکلاتی که در پهنه های آبی مرزی در شرق مثل هیرمند داریم، مقدار حقابهها است. در پیش از انقلاب، ایران قراردادی را با افغانستان منعقد کرد که بر اساس آن، مقدارحقابه ایران از رودخانه هیرمند مشخص شده است در حالی که در عمل بر اساس میزان بارش، حجم این حقابه در هر سال متفاوت است. بنابراین نیاز است با روش های دقیق علمی و با بهره گیری از تصاویر ماهواره ای به طور دقیق برای هرسال آبی، میزان کل آب محاسبه و بعد تخصیص حقابه صورت گیرد. سوم این که مکانیزم های نظارتی وجود داشته باشند. نمیتوان متصور بود که کشور ترکیه با وجود هزینههای هنگفتی که برای سدسازی کرده، آب را به آسانی رها کند. بنابراین تنها راه عملی محاسبه میزان آب حوضه و بعد هم تخصیص منابع براساس روشهای مدیریت جامع حوضه و با روش های علمی است. در آخر پس از بررسی و برنامه ریزی، میتوان یک برنامه مدیریت جامع حوضهای در منطقه اجرا کرد. در غیر این صورت یا باید برای سالیان سال گردوغبار را تحمل کنیم و یا این که وارد تنش با کشورها شویم که آن بحث دیگری است.
– اگر بپذیریم مردم بخشی از راه حلها هستند، در این صورت آنان چه نقشی میتوانند برای مهار گرد و غبار ایفا کنند؟
با یک نظر غیر کارشناسی می گویم که مردم ایران و منطقه باید یاد بگیرند کشاورزی را با دگرگونی های آب و هوایی تطبیق داده و از روش های علمی برای این منظور استفاده کنند و سیستم شخم زنی و کاشت و نوع کاشت را تغییر دهند. در مراتع، دامداران باید چرای دام خود را کم کنند و دولت نسبت به خرید و توزیع علوفه مناسب و متناسب حمایت کند.
– مردم غیر کشاورز چطور؟
من در مورد مردم مناطقی صحبت می کنم که زمین هایشان کانون گرد و غبار شده است. کانون های گرد و غبار پنج دسته هستند. زمین های کشاورزی، مراتع تخریب یافته، بستر خشکیده رودها، بستر خشکیده تالاب ها و مناطق بیابانی. بنابراین نظری در مورد مردم غیرکشاورز و غیر مرتبط با گردوغبار ندارم. حوضه دجله و فرات در حال حاضر تقریبا امن است. گرد و غبار ناشی کشاورزی می تواند گاهی به دلیل عوامل خشکسالی تشدید شود. همچنین فشار آوردن به مراتع از طریق چرای بیش از حد دام و افزایش دما عوامل مهمی هستند که هر کدام نیازمند مطالعه جداگانه و راهکار جداگانه است.
– نگاهی هم به اقدامات وزارت جهاد کشاورزی بیندازیم. طی چند سال اخیر طرح هایی در کانون های بحرانی گرد و غبار مثل مالچ پاشی و نهال کاری انجام می شود. اقداماتی از این دست چقدر موثرند؟
پهنههای گرد و غبار بسیار وسیع هستند و مقدار زیادی از آنها در اراضی کشاورزی متعلق به بخش های خصوصی قرار دارند. بنابراین چنین اقداماتی نمی تواند کافی باشد. گرد و غبارهای کنونی بیشتر از بستر خشکیده رودخانه ها، دریاچه ها و اراضی کشاورزی رها شده بر می خیزند و از این رو هیچ راهی نداریم مگر آن که شناخت دقیقی از آنها پیدا کنیم و سپس آب لازم را به این مناطق برسانیم و همزمان مردم نیز به کشاورزی های منطبق با دگرگونی های آب و هوایی و افزایش جهانی دما روی بیاورند.
گفتوگو از: فرحناز هاشمی
روابط عمومی موسسه تحقیقات علوم دامی کشور